مرگ تبلیغات

تبلیغات باد است.
روابط عمومی خورشید است.
در یکی از افسانه های یونان ، ائولوس خدای باد و هلیوس خدای خورشید در مورد این که کدام یک قوی تر هستند، باهم منازعه داشتند.
در همان زمان مسافری در حال گذر از جاده بود. آ ن ها تصمیم می گیرند قدرت خورد را آزمایش کنند تا ببینند کدام یک می توانند مسافر را وادار کند که کتش را از تن در آورد.
اول نوبت باد بود ، اما هر قدر باد شدیدتر می وزید ، مسافر بیشتر کتش را دور خود می پیچید .سپس خورشید در آمد و شروع به تابش کرد. به زودی مسافر احساس گرما کرد و کتش را در آورد. خورشید برند شده بود.
شما نمی توانید راه خود را با زور به ذهن مخاطب باز کنید. هر قدر اصرار به تبلیغات بیشتر باشد باد شدید تری می وزد و مخاطب در برابر پیام فروش مقاومت می کند.
اهمیت تبلیغات در جهان امروز بر کسی پوشیده نیست همچون توانایی باد. مارشال مک لوهان می گوید ، تبلیغات : برترین شیوه هنری قرن بیستم است.
اما تبلیغات از نگاه ال ریس مرده است ، همچون نقاشی با این که امروز بیش از پیش مورد توجه است. وقتی از مرگ سخن می گوییم منظور مرگ خود این هنر نیست ، بلکه منظور مرگ کارکرد آن به عنوان بازتاب دهنده واقعیت است.
تبلیغات امروز کارکرد خود را به عنوان سازنده یک نام تجاری از دست داده است و فقط یک هنر زنده است. این به مفهوم بی ارزش بودن تبلیغات نیست ، ارزش هر هنری را بیننده واقعی آن تعیین می کند . این فقط بدان معناست که وقتی چیزی کار کردش را از دست می دهد به هنر تبدیل می شود.
جملات فوق بخشی از کتاب سقوط تبلیغات ، ظهور روابط به قلم ال . ریس است. او در این
کتاب به بررسی تحولات دنیای بازاریابی و تبلیغات در عصر حاضر می‌پردازد. نویسندگان این کتاب معتقدند که تبلیغات سنتی به دلیل عدم اعتماد و توجه مخاطبان، رو به افول است و در مقابل، روابط عمومی به عنوان روشی نوین برای جلب اعتماد و نظر مخاطبان، جایگاه ویژه‌ای در دنیای بازاریابی پیدا کرده است.
نظر شما چیست؟